معنی اشاره به جوانمرد

حل جدول

اشاره به جوانمرد

دریادل


جوانمرد

رادین

بخشنده

راد

سخی

‌فتی
جوانمرد؛ کنایه از کریم و سخی و بخشنده است. کلمات هم معنی با جوانمرد عبارتند از: بامروّت، فیاض، باذل، بخشنده، حر، عیار، کریم، لوطی، بامرام، با مروت

فتی

فارسی به عربی

اشاره

اشاره، اشر، اقتراح، بادره، تحذیر، تلمیح، رایه، رمز، قائمه الشحن


جوانمرد

رجولی، شاب، نبیل

فرهنگ عمید

جوانمرد

شخص بخشنده، بزرگوار، و صاحب همت و فتوت،

مترادف و متضاد زبان فارسی

جوانمرد

بافتوت، بامروت، بخشنده، بزرگ‌همت، جواد، حر، سخاوتمند، سخی، عیار، فتا، کریم، مرد، داش، لوطی،
(متضاد) ناجوانمرد، ناکس

فرهنگ معین

جوانمرد

(جَ مَ) (ص مر.) کریم، بخشنده.

فارسی به انگلیسی

جوانمرد

Cavalier, Chivalrous, Gentleman, Manly, Masculine, Sporting, Sportsman

فرهنگ فارسی هوشیار

جوانمرد

کنایه از کریم و سخی، و بخشنده

فارسی به آلمانی

جوانمرد

Jugend (f)

واژه پیشنهادی

جوانمرد

رادکار

رادکار

فراخ دست

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

اشاره

نمارش، نمار

معادل ابجد

اشاره به جوانمرد

818

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری